ارتباط متقابل کودک و والدین
در کار کردن با کودکان سعی کنید مساوات و عدالت را رعایت کنید.
چنانچه کودکی زیبا آفریده شده یا از امتیاز دیگری برخوردار است.
اجازه ندهید این گونه امور احساستان را تحت تأثیر قرار دهد
و تبعیض قائل شوید و به او توجه بیش از حد معمول ابراز دارید.
(اصل مهار احساسات)
مهمترین علل گوش نکردن بچه ها به والدين
🔹شما الگوی خوبی نبودید:
شما باید الگوی خوبی در زمینه گوش کردن باشید. به او نشان دهید که شنونده خوبی هستید.
مهم نیست او در چه سنی قرار دارد، باید ببیند که شما در گفت و گو با دیگران چگونه رفتار می کنید و چگونه به دیگران گوش می دهید.
وقتی با شما صحبت می کند مستقیم به او نگاه کنید. وقتی حرف می زند به صفحه تلویزیون یا کامپیوتر خیره نشوید.
به او نشان دهید که به حرف هایش توجه می کنید و اهمیت می دهید. توجه داشته باشید که بچه ها تقلید کننده های خوبی هستند هر جور که با آنها رفتار شود رفتار می کنند و بدانید که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
🔹به فریاد کشیدن و جیغ زدن متوسل می شوید :
اکثر والدین وقتی می بینند بچه به حرف آنها گوش نمی کند فریاد می کشند. این کار را بدتر می کند. والدین بايد آرام تر و مهربانانه تر صحبت کنند. نجوا کردن یک درخواست، نتیجه مثبت تری دارد تا اینکه صدا را بلندتر کنیم.
وقتی پدر و مادر با تُن و آهنگ صدای مهربانانه و آرام تری صحبت می کنند بچه ناخودآگاه بیشتر تمایل پیدا
می کند که گوش دهد.
🔹جملات شما با کلماتی مثل اگر، تو، چرا شروع می شود :
وقتی جمله را با این سه کلمه شروع می کنید در واقع کودک تمایلی به شنیدن ندارد و از شما رویگردان می شود به این علت که:
اگر: گاهی می تواند یک کلمه تهدیدآمیز باشد و او را بترساند و بچه ها همیشه از ترس فرار می کنند مثلا: اگر به حرفم گوش نکنی …
تو: با گفتن کلمه تو، کودک احساس می کند که از سوی شما مورد حمله قرار گرفته و شخصیتش مورد تهدید قرار می گیرد، به خصوص وقتی کلمات اغراق آمیز در مورد رفتارش به کار ببرید مثلا: تو هیچ وقت به حرف های من گوش نمی دهی!
چرا: با این کلمه از کودک خود می خواهید که چیزی را توضیح دهد، کاری که معمولا بچه ها قادر به انجامش نیستند مثلا: چرا به من گوش نمی کنی؟
هيچگاه جملات خود را با این سه کلمه شروع نکنید تا بچه ها از شما گریزان نشوند.
🔹بدون اینکه توجه آنها را جلب کنید شروع به صحبت کردن می کنید :
گاهی بچه به شما گوش نمی کند یا به حرف های شما توجهی نشان نمی دهد، چون توجهش جلب نشده یا تمرکز ندارد.
وقتی می خواهید با او صحبت کنید ابتدا مطمئن شوید که توجه او را جلب کرده اید. به خصوص در مورد بچه هایی که به راحتی تمرکز خود را از دست می دهند.
برای جلب توجه کودک چند راه توصیه می شود که عبارتند از:
1️⃣در مقابل بچه بنشینید و به صورت و چشم های او نگاه کنید.
2️⃣با مهربانی و به آرامی صورت او را بالا نگه دارید که به چشمان شما نگاه کند.
3️⃣در ابتدای صحبت کردن از جملاتی نظیر این استفاده کنید: لطفا به من گوش کن.
4️⃣هر وقت به چشمان شما نگاه کرد، صحبت را شروع کنید. در طول صحبت می توانید با مهربانی دستان او را بگیرید یا دست روی شانه هایش بگذارید تا توجه او به شما باشد.
🔹به جای حرف زدن از او سوال می پرسید :
اگر می خواهید بچه از قوانین خانه و خانواده شما اطاعت کند لطفا درخواست خود را صریح و بدون سوالی کردن آن به کار ببرید.
مثلا به جای اینکه بگویید: می خواهی حمام کنی؟ بگویید: الان وقت حمام کردن است، لطفا برو حمام.
🔹زمان و وقت صحبت کردن شما مناسب نیست :
یعنی این که بچه در حال انجام دادن تکالیفش است و روی آنها تمرکز کرده آن وقت شما می خواهید تمرکزش را بر هم زده و او را آماده کنید که به حرف شما گوش کند.
مناسبتر این است که شما از قبل به او بگویید که می خواهید ظرف چند دقیقه دیگر با او صحبت کنید و در مواقعی که کار ارزشمندی مثل کتاب خواندن یا انجام تکالیف مدرسه را انجام می دهد
مزاحمش نشوید.
مثلا می توانید بگویید: سارا! چند دقیقه دیگر می خواهم با تو حرف بزنم.
دكتر مونا فلسفي
(درمانگر كودك)
بازی با کودکان باید به گونه ای باشد که حس خلاقیت کودکان را برانگیزد و برای رشد هوشی و حرکتی کودک به کار گرفته شود.
روش های بازی با کودکان
زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم می باشد. تازه ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی می شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می سازد. در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد می دهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم می آورد.
بازی ، فعالیتی جسمی یا ذهنی هدف دار به صورت فردی یا گروهی است و موجب بروز نیازهای کودک می شود، بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان «خود »است. «آلفرد آدلر» می گوید:بازی را نباید روشی برای وقت کشی دانست و «گری لندرث» اظهار می دارد که «بازی کودک مساوی است با صحبت کردن بزرگسال ، بازی و اسباب بازی، کلمات کودکان است».
بازی 5 ویژگی دارد:
از درون برانگیخته می شود، آزادانه انتخاب می شود ، لذت بخش است ، واقعیت گریز است و بازی کنان به طور فعال در آن شرکت دارند.
برای درک بیشتر دنیای کودکان باید آن ها را در هنگام بازی مشاهده کرد.در این جا به معرفی بازی هایی می پردازیم که می تواند توسط والدین و یا مربیان در مهد کودک ها برای رشد هوشی و حرکتی کودک به کار گرفته شود:
بازی تشخیص چپ و راست (هدف:جهت یابی، تصور بدنی)
بازی به دو صورت انفرادی و گروهی انجام می شود.
دستورات بازی:
دست راست بالا
دست چپ بالا
دست راست و پای چپ بالا
دست راست و پای راست بالا
دست چپ و پای راست بالا
دست چپ و پای چپ بالا
با دست راست گوش چپ را بگیر
با دست چپ گوش راست را بگیر.
دست راست را روی پای چپ بگذار.
دست چپ را روی پای راست بگذار.
در بازی انفرادی از کودک می خواهیم علاوه بر تشخیص چپ و راست خود، چپ و راست فرد مقابل را که می تواند راهنما باشد، تشخیص دهد.
دستورات بازی با کودک می تواند به این شکل باشد:
دست راست خودت را روی پای چپ من بگذار.
با دست چپ دست راست من را بگیر.
پای چپ خود را مقابل پای راست من بگذار.
با دست چپ گوش راست من را بگیر.
دست راستت را روی پای چپ من بگذار.
کودک باید در ضمن اجرا با صدای بلند کاری را که انجام می دهد، تکرار کند مثلا «با دست راستم گوش چپ شما را گرفتم».
بازی نقش معکوس(هدف:درک احساسات دیگران، آموزش مسائل اجتماعی و عاطفی)
دو صندلی مقابل یکدیگر قرار می دهیم و از کودک می خواهیم که موضوعی را در ارتباط با معلم یا پدر و مادرش به صورت نمایشی بازی کند.
کودک باید روی یک صندلی نقش خودش را بازی کند و بر روی صندلی دیگر نقش فرد مقابل خود را که می تواند معلم، خواهر، پدر یا مادر باشد، بازی کند.
می توانید موضوع را انتخاب کنید. به این صورت که به کودک بگویید روی یک صندلی نقش معلم و روی صندلی دیگر نقش دانش آموزی را بازی کند که تکالیف خودش را ننوشته است.
بازی نقش(هدف:آموزش مسائل اجتماعی، برخورد با موقعیت های مختلف ، رفع خجالت)
از کودکان می خواهیم نقش های مختلف را به صورت انفرادی یا گروهی و حالت تئاتر اجرا کنند. کودکان می توانند از قبل با یکدیگر هماهنگی نمایند و با رقابت در دو گروه نمایش را اجرا کنند. نقش ها و موضوعات می تواند درباره مسائل خانوادگی:پدر، مادر، خواهر، برادر و…، مسائل مدرسه:معلم، مدیر، ناظم، دانش آموزان، سرایدار و… مسائل اجتماعی:احوال پرسی، خداحافظی ، احترام به دیگران، پرهیز از خشونت با نمایش دعواهای ساختگی و…باشد.
بازی آموزش نقش(هدف:نحوه برخورد با موقعیت های مختلف،افزایش توان کلامی، حافظه)
تئاتری براساس موضوعی انتخاب می شود، مثل کودکی که نمرات خود را از مدرسه گرفته و به پدرش نشان می دهد.حرکات ضمن بازی و محاورات کلامی باید به کودک آموزش داده شود.
کودکان باید همین موضوع را بازی کنند، چون ایفای نقش چندین بار تکرار می شود کودکان نیز مسائل را حفظ می کنند، حرکات را می آموزند، اجرا می کنند و می دانند که در مقابل موقعیت های گوناگون چه واکنش کلامی یا حرکتی از خود بروز دهند در این بازی راهنما به عنوان کارگردان نقش مهمی دارد و باید رهبری نقش ها را بر عهده گیرد.
کودک خشمگین را به حال خود رها نکنید، خشم او را خنثی کنی.
-
با بیانی ساده با کودک خشمگین خود صحبت کرده و از او بخواهید درباره چیزی که موجب عصبانیتش شده حرف بزند مثلا بگوید: به نظر عصبانی میآیی؟ مثل اینکه دوستت مداد تو را برداشته؟
-
احساساتش را تأیید کنید. مثلا بگویید: من هم اگر جای تو بودم عصبانی میشدم .
-
برایش توضیح دهید که ضربه زدن یا کارهایی شبیه آن راه درستی برای غلبه بر خشم و عصبانیت نیست .
-
از او بپرسید: فکر میکنی حالا که این کار را انجام دادی، دیگران و به خصوص دوستی که علیه او موضع گرفتی درباره تو چطور فکر میکنند؟
-
عواقبی برای کار اشتباهش در نظر بگیرید، مثلا کمی از امتیازاتی که برایش در نظر میگرفتید کم کنید .
-
زمانی که کودک آرامش خود را پیدا کرد او را به عذرخواهی از دوستش تشویق کنید.
اگر در حین یکی از این خطخطیهای دیواری، به چهره کودکتان دقت کرده باشید
حتماً متوجه آرامش و رضایتی که بابت این کار در چهره او موج میزند شدهاید، درست برعکس احساسی که شما دارید .
از دید بچهها این نقاشیهای دیواری چند معنی مهم دارند:
یک کشف مهم.
برای کودکی که مداد را به در و دیوار میکشد تماشای اثری که از خودش به جا میگذارد، یک کشف مهم است.
من میتوانم.
برای کودک تأثیرگذاری بر محیط مساوی با احساس توانمندی است. بچهها با حواسشان فکر میکنند، یعنی با چیزهایی که میتوانند لمس کنند، ببییند، بچشند و.. .
نقاشی دیواری هم برای کودک شما یک جور تمرین فکر کردن به شیوه حسی است.
اگر مادر یک کودک خردسال باشید یا کودکی در اطراف خود داشته باشید، احتمالا همواره شاهد جدلهای بیپایان مادر و کودک بر سر خوردن غذاهای سالم، میوه و سبزیجات، بودهاید. جدالی که در آخر با مجبور کردن یا دستور و تهدید و یا رشوه دادن والدین به کودک همراه است!
جملاتی از قبیل «دخترم؛ اگر میوهات را تا آخر نخوری امشب از شام خبری نیست!
یا «ببین پسرم بروکلی برای سلامتیت مفیده!» در این دسته جای میگیرند!
پدرومادرهای امروزی با خود فکر میکنند که چرا برای خوردن یک کیک شکلاتی و یا یک چیپس نیازی به این همه دردسر نیست.
پس چرا کودک آنها از خوردن غذاهای سالم سرباز میزند و چموشی میکند!؟
اگر شما هم جزو این والدین هستید، پاسخ این سوال چندان شما را خوشحال نمیکند زیرا پاسخ آن، خودتان هستید!
تحقیقات نشان داده است که اصلیترین دلیلی که کودکان به خوردن موادغذایی سالم تمایلی ندارند، اشتباهات والدین در برخورد با آنها است!
در يك مطالعه تحقیقاتی كه بین صدها کودک بین ۳ تا ۵ سال انجام شد نتیجهی جالبی از آن به دست آمد. نتیجهی این تحقیق به ما نشان داد که اغلب این کودکان با شنیدن جملهی «این غذا سالم است.» تصور میکنند که «این غذا خوشمزه نیست»
در این تحقیق به کودکان شرکتکننده یک کتاب داستان مصور داده شد که شخصیت محوری آن قصه دختری بود که میانوعدههایی چون هویج یا سیب میخورد. توجه داشته باشید که هیچ اشاره دیگری دربارهی منفعت و فایدهی هویج و سیب یا تاثیر خوردن آنها در قویتر شدن دختر قصه، در کتاب نشده بود. پس از شنیدن داستان به کودکان این فرصت داده میشد که میانوعدههای موردعلاقهی خود در داستان را بخورند. نتیجه شگفتآور بود! بیشتر کودکان بدون آنکه دربارهی فواید آن میانوعدهها بدانند و یا کسی آنها را مجبور به خوردن آنها کرده باشد، با اشتیاق آنها را خوردند. کودکان از آن چیزی که پدرومادرها تصور میکنند باهوشتر هستند اما کافی است قوانین دنیای آنها را بشناسیم تا برای مدت طولانی آسودهخاطر باشیم!
کودکان میدانند که هلهوهولهها غذاهای غیرمفید اما خوشمزهای هستند و در خوردن آنها محدودیت وجود دارد
زیرا والدین همیشه در حال غر زدن دربارهی آنها هستند.
به این ترتیب وقتی پدر یا مادری به کودک خود میگوید: «از این بروکلی بخور؛ برای سلامتی تو خوب است!»،
این جمله در ذهن کودک به این شکل معنی میشود: »بروکلی سالم است ولی خوشمزه نیست!».
سوال اصلی: چه باید کرد؟
درست است که کودک ما از شنیدن جمله ماهی برای فسفر مغز تو خوب است، چندان خوشحال نمیشود و
بر نخوردن ماهی پافشاری میکند، اما هنوز خوردن موادغذایی سالمی چون ماهی برای رشد و سلامت او مهم است.
پس پدرومادر مستأصل چه باید بکنند که کودک دلبند آنها غذای سالم بخورد!؟
در ادامه به چند پیشنهاد برای ترغیب کودکان به سمت خوردن موادغذایی سالمتر خواهیم پرداخت:
در مورد مزهی خوب سبزیجات از نقطه نظر خودتان صحبت کنید.
برای مثال پیش چشم کودک خود یک سالاد خوشمزه از سبزیجات تهیه کنید و از لذت چشیدن طعم کدو یا کاهو برای او بگویید. این رفتار او را غیرمستقیم به خوردن آن سالاد تشویق میکند.
هر زمان صحبت از سبزیجات میشود، هیجانزده شوید!
بسیاری از والدین ناخواسته با رفتارهای اشتباه، الگوهای غلطی را در ذهن کودکان خود به جای میگذارنند.
برای مثال زمانی که صحبت از شیرینی میشود بسیار هیجانزده میشوند اما وقتی صحبت از سبزیجات میشود، طوری رفتار میکنند که گویی ناچار به خوردن آن هستند. پس سطح یکسانی از هیجان را برای موادغذایی سالم نسبت به موادغذایی ناسالم از خود بروز دهید.
اين نکات از چشم کودک تیزبین شما پنهان نخواهد ماند!
در مورد موادغذایی با کودک خود صحبت کنید. سعی کنید مانند یک بزرگسال دربارهی نحوه کشت سبزیها و میوهها در شرایط مختلف و خواص آنها، با او صحبت کنید.
همچنین در حین تهیهی غذای سالم او را در کار خود شریک کنید. این عمل علاوه بر اینکه به آنها حس مهم بودن را میدهد، به درک درست آنها از موادغذایی مختلف نیز کمک میکند. درک این مساله به آنها در سالمتر خوردن کمک میکند
اگر مادهی غذایی سالم و خاصی را دوست ندارید، در برابر کودک خود به آن اشاره نکنید.
شما الگوی او هستید و اگر بفهمد که شما آن مادهی غذایی خاص را دوست ندارید، هرگز به سراغ آن نمیرود!
پس در هنگام برخورد با آن ماده غذایی سعی کنید نظری ندهید و اگر مجبور شدید یک یا دو لقمه از آن را در کنار کودک خود بخورید.
به تبلیغات تلویزیونی توجه کنید.
اگر کودک شما مخاطب ثابت تلویزیون باشد، احتمالا به طور مداوم دربارهی فواید اسنکهای سالم و … میشنود پس علاقهای به خوردن آنها نشان نمیدهد. بر تماشای تلویزیون آنها نظارت داشته باشید.
غذاهای سالمی که برای او تهیه میکنید با رنگهای شاد سبزیجات و میوهها تزیین کنید. چشم کودکان به راحتی با دیدن رنگها تحریک خواهد شد!
تنها با رعایت این چند نکته ساده اما کلیدی، تغییر سبک تغذیه کودک خود را به وضوح و در طی مدت کوتاهی مشاهده خواهید کرد!
معمولا كودكان حدود دو سالگي در زمان بازي يكديگر را هول ميدهند، گاز ميگيرند و يا كتك ميزنند.
آنها به شدت از رفتار همسالان خود خشمگين ميشوند زيرا هنوز رابطه برابر را نياموخته اند.
كتك زدن در سن ٣ سالگي يا بعد از آن طبيعي نيست و نياز به بررسي دارد.

🔹آيا والدين بايد دخالت كنند؟
اين وظيفه كودكان در اين محدوده سني نيست كه از خود مراقبت كنند.
آنها نياز دارند شخص بزرگسالي كنار آنها باشد تا اگر كودكي اقدام به زدن يا هول دادن ديگري كرد، فرد بزرگسال بدون داد زدن يا دعوا كردن او را متوقف كنند.
“اگر زد تو هم بزن”
اين جمله، آسيب فراواني به كودك ما خواهد زد.
تمام آموخته هاي فرزندتان را زير سوال خواهد رفت و اين سوال پيش مي آيد پس اگر كسي كار بدي كرد من هم ميتوانم آنرا تكرار كنم؟
كودكي كه ميزند درونش لبريز از حس بد به خود و ديگران است.
در حقيقت كودكي كه كتك ميزند از كودكي كه كتك ميخورد بيشتر آسيب ميخوردو احساسات منفي بيشتري را درون خود احساس ميكند.
به علاوه او را در خطر آسيب فيزيكي بعضا جبران ناپذير قرار ميدهيد و به كودكان خشم، مجازات و كينه ورزي را آموزش خواهد داد.
🔹پس چه رفتاري داشته باشيم؟
بايد بدانید زماني كه كار به برخورد فيزيكي رسيد، به فرزندتون بياموزيد بهتر است دست خود را بالا بياورد و بگويد نزن.
با آموزش اين رفتار به فرزند خود، شما به او مي آموزيد كه در رابطه با ديگران ميتواند حد و مرز مشخصي قرار دهد و از خود دفاع كند.
اگر طرف مقابل به كار خود ادامه داد، فرزند شما بايد محيط را ترك كند.
با اين كار به فرزندتان مياموزيد كه انسانهايي در زندگي سر راه ما قرار خواهند گرفت كه دچار اختلالات رفتاري هستند، و عاقلانه ترين واكنش اين است كه با اين افراد درگير نشويم.
ترك كردن محيط نه نشانه ترسو بودن شخص است، و نه دليل بر بي عرضگي او ميباشد، تنها نشان ميدهد شخص فرق خوب و بد، و درست و غلط را ميداند.